کد مطلب:320167 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:442

ناقدی بصیر و مطلعی خبیر
عزیه خانم مشهور به عزه الحاجیه دختر میرزا عباس نوری معروف به میرزا بزرگ از بانوان مشهور بابی است كه در همان اوایل به این آئین گرویده و تا آخر عمر (هشتاد و چند سالگی)بر آن مومن مانده بر اطاعت برادرش صبح ازل (رهبر بابیان) پایدار و بسیار مورد توجه بوده است و هنگامی كه قره العین در خانه محمود خان كلانتر در تهران محبوس بوده با او ارتباط و مكاتبه داشته است. او تا آخر عمر شوهر اختیار نكرده و همواره از بعضی بستگان و برادر زادگان سرپرستی می نموده و بواسطه مراتب دانش و فضیلت و تقوی و انقطاع مورد احترام همه بوده مراتب دانش او از رساله تنبیه النائمین كاملا مشهود است. او در 16 ربیع الاول 1322 از دنیا رفته در امامزاده معصوم تهران مدفون و صبح ازل دو لوح در تجلیل از او نوشته و ثبات قدم و اعراض از باطلش را ستوده است. احاطه عزیه خانم به همه ی وقایع و رویدادهای سالهای اولیه ی امر، موضوعی مسلم است. خود او در ابتدای رساله خطاب به عبدالبها می نویسد(صفحه 4):" لهذا به نحو اقتصار وبر وجه اختصار هر یك از مطالب را جوابی نگاشته ارسال داشتم تا بدانید كه از بدو این امر الی كنون با همگان همراه و از سرایر و ضمایر هر یك خبیر و آگاه بوده ام. خدمت بزرگان این سلسله علیه رسیده مطالب مكنونه و مآرب مخزونه از آنها شنیده و فهمیده ام كه الی كنون اغلب از آن مطالب به منصه ظهور رسیده و خواهد رسید. اگر از دیگر كسان قضایای دیگر ببینم و یا بشنوم چون روایت پیش درایت و یا اجتهاد مقابل نص صریح است". او تصریحاً بیان می دارد كه از ابتدای رویدادهای مهم امر بابیه در جریان همه ی امور بوده و با تمام بزرگان این سلسله كه دو تن از فعالان آن برادران او بودند در ارتباط بوده و تمام مسائل سری را مطلع بوده و به تعبیر خودش "مطالب مكنونه و مآرب مخزونه" را از آنها شنیده و وقوع آنها را هم دیده و به نصوص صریح دسترسی داشته وهمچون كسانی نیست كه روایت كنند بدون درایت و اجتهاد نمایند در جایی كه نیاز به اجتهاد نیست و نص صریح موضوع را روشن نموده است. علت لب به سخن گشودن خود را هم مطالب عبدالبها در نامه اش به او دانسته تا پرده از نقاب حقایق بگشاید. خود او میگوید:"ولی چون كتمان حق نمودن موجب خذلان است و سبب غضب قادر منان فانما اثمه علی الذین یبدلونه ناچار باید آن مطالبی كه در پرده ی خفا مانده كشف غطا نمایم و زنگ اوهام از آئینه ی خاطر پیر و برنا بزدایم تا هر بصیر چاه را از راه باز داند و هر ضریری خود را بصیر نخواند زیرا كه گفته اند اهل البیت ادری بما فی البیت. "(صفحه 5) و برای آنكه به شهرت طلبی و هوا پرستی متهمش نگردانند پیشاپیش می گوید:" خدای دانا را شاكرم و قادر توانا را ذاكر كه در تمام مدت عمر به هواهای نفسانی نیفتاده و در سر، هواجس شیطانی ننهاده و در عین عبودیت و بندگی آزاد بوده ام و گوی بی هوسی از همگان ربوده، می دانم عیب و منقصت همگان از پیر و جوان را باز بهیچوجه لب به سخن نگشوده ومهر خاموشی بر زبان نهاده ام. "(صفحه 44) اینك وارد مباحث مطروحه در تنبیه النائمین خواهیم شد.